دوستان یک سری مطالبی در اینترنت منتشر شده است مبنی بر اینکه 3 سال دیگه دنیا به پایان میرسه (حتما شنیدید)...... مطلبش هم پایین گذاشتم میتونید بخونید ....
سوال اینجاست .....
از لحاظ دینی و با توجه به گفته های دین ما چنین چیزی امکان پذیر است .... خوب پس تکلیف ظهور امام زمان (ع) چی میشه ..... تکلیف حکومت ایشان چی میشه ....
از نظر دین چنین چیزی امکان پذیر است ؟
کارشناسان عزیز لطفا راهنمایی کنند .
آیا میتوان به چنین مطالبی که از نظر علمی اثبات شده اند(اینطور که به نظر میرسه...)اعتماد کرد ؟
سال 2012 آخرالزمان است !؟!
================
بر اساس نظریاتی که ریشه در یک پیشگویی از مایای باستان دارد، روز 21 دسامبر / 30 آذر سال 2012 / 1391 روز موعود است و دنیا به پایان خواهد رسید. آیا واقعا 3 سال تا آخرالزمان باقی مانده است؟
علیرضا نورایی: آخر دنیا نزدیک است! بر اساس نظریاتی که ریشه در یک پیشگویی از مایای باستان دارد، روز 21 دسامبر / 30 آذر سال 2012 / 1391 روز موعود است و دنیا به پایان خواهد رسید! از همین الان هم ماشین بازاریابی فیلم در آستانه اکران «2012» بر تبلیغات پیرامون پدیدههای مرتبط با نابودی جهان این تاریخ افزوده و فضا را برای فروشی بینظیر آماده میکند.
اما واقعیت ماجرا چیست؟ آیا واقعا دنیای ما سه سال دیگر به پایان میرسد؟ در ادامه، پنج پدیده که طبق پیشگویی مایایی زمین را نابود میکند، بررسی شده است. شاید شما هم پس از به پایان بردن این مطلب، نظر دیگری درمورد این پیشگویی پیدا کنید.
پدیدهای فضایی، قطبها را میچرخاند
در برخی پیشگوییها پیرامون محشر 2012 گفته شده که زمین به واسطه برخورد یک شهابسنگ دچار جابجایی قطبها میشود، یا زمین در اثر پدیدهای نادر 27هزار سالنوری را یکشبه طی میکند و در مرکز کهکشان راه شیری قرار میگیرد؛ و یا داخل زمین به دلیل تشعشعات شدید خورشیدی ناپایدار میشود و به مکانی ناامن برای ساکنانش تبدیل میشود!
جابجایی قطبها اینگونه رخ میدهد که پوسته و گوشته زمین ناگهان جابجا میشوند و با گردش به دور هسته بیرونی زمین، شهرهای ویران را به قعر خود فرو میبرند.
آدام مالوف، یکی از زمینشناسان دانشگاه پرینستون روی پیشگویی جابجایی قطبها مطالعه کرده و این ایده آرماگدون 2012 را به چالش کشیده است. به گفته وی، شواهد مربوط به مغناطیس سنگها دال بر این است که قارههای زمین در گذشته چنین نوآرایی شدیدی را تجربه کردهاند ولی این فرآیندی میلیونها سال به طول انجامیده و آنقدر آهسته اتفاق افتاده که انسان نمیتواند چنین چیزی را درک کند.
سیارهای ناشناخته در راه برخورد با زمین
چند سال پیش، تلسکوپ فضایی هابل تصویری بینظیر از ستاره متغیر 838 صورتفلکی تکشاخ را در فاصله بیستهزار سالنوری تهیه کرد که ستارهای از نوع غولسرخ را همراه با غبار اطرافش نشان میداد؛ اما برخی پیدا شدند و گفتند این تصویر حاوی شواهدی از یک دنیای موهومی با نام سیاره ایکس ونیبیرو است و در مسیری واقع شده که تا سال 2012 به زمین اصابت خواهد کرد.
این در حالی است که به گفته دیوید موریسون، یکی از اخترشناسان ناسا، «هیچ چیزی در آنجا وجود ندارد و این نزدیکترین چیز به حقیقت است! اگر آنجا یک سیاره یا یک کوتوله قهوهای و یا هرچیز دیگری وجود داشته باشد که 3 سال تا ورود به منظومه شمسی فاصله داشته باشد، منجمان قطعا از یک دهه قبلتر آنرا شناخته و در حال مطالعهاش بودند! از آن بدتر اینکه اگر چنین چیزی واقعا وجود داشته باشد، حتی امروز با چشم غیرمسلح باید دیده شود».
منشا این ایده در واقع پیش از آغاز شایعات پیرامون 2012 بود. زنی که ادعا میکرد از بیگانگان پیغام میگیرد، محشر نیبیرو را شایع کرد، تازه او اعلام کرده بود دنیا در سال 2003 به پایان میرسد و نه 2012.
مقارنه خورشید و کهکشان به محشر میانجامد
برخی رصدگران آسمان باور دارند که سال 2012، مقارنه آسمانی بینظیری روی خواهد داد که برای اولین بار در 26هزار سال گذشته اتفاق میافتد. بر پایه این سناریو، مسیر خورشید در آسمان از نقطهای میگذرد که قلب کهکشان راهشیری در آنجا قرار گرفته است.
برخی نگران آنند که نیروی گرانش خورشید و نیروهای ناشناخته و بسیار قدرتمند کهکشانی یکدیگر را تقویت کنند و و مثلا با پدید آوردن یک جابجایی قطبی یا کشاندن زمین به داخل ابرسیاهچاله فوقالعاده عظیمی که در قلب کهکشانمان لانه گزیده، آخرین روز زمین را رقم بزند.
این درحالی است که هیچ مقارنه یا نظم کهکشانی جدیدی در سال 2012 وجود ندارد. هرسال بههنگام انقلاب زمستانی خورشید در نقطهای از آسمان واقع میشود که بسیار نزدیک به مرکز کهکشان راه شیری است. شاید نویسندگان زیجها و تقویمهای نجومی از چنین مقارنههایی هیجانزده شوند، ولی واقعیت آن است که چنین پدیدههایی فقط ظاهری است و برای اهل دانش معنی خاصی ندارد. مثال مشهور دیگر، قمر در عقرب است که ماهی یکبار اتفاق میافتد و هیچ تاثیر و تغییری در کشش گرانشی، تشعشعات خورشیدی، مدار سیارات یا هر چیز دیگری که حیات روی زمین را تحت شعاع قرار دهد، ندارد.
مایا آخر دنیا را در سال 2012 پیشگویی کرد
از آپولیناریو شیلی پیکستون نپرسید که آیا پایان دنیا در 2012 است یا نه. ریشسفید سرخپوست مایا که در اکتبر 2009 / مهر 1388 در گواتمالا روی صفحه تلویزیون ظاهر شد، اعلام کرد که از این دامن زدن به این موضوع خسته شده است.
به گفته برخی باستانشناسان، تقویم مایا آنطور که برخی دیگر اظهار میکنند در سال 2012 به پایان نمیرسد و قدیمیها هم هرگز این سال را به عنوان پایان دنیا نمیشناختند. اما روز 21 دسامبر 2012، روز مهمی برای تمدن مایا است.
آنتونی اونی، باستان-اخترشناس در دانشگاه کلگیت در ایالت نیویورک میگوید: «این زمانی است که بزرگترین دوره در تقویم مایا (یک میلیون و 872هزار روز یا 5125.37 سال) به پایان میرسد و دوره جدید آغاز میشود. در دوران اوج شکوه امپراتوری مایا، آنها تقویم بدون تکرار «شمارش بلند» را اختراع کردند؛ تقویمی با دورهای بسیار طولانی که از بنیانهای فرهنگی نشات میگیرد و به مسئله خلقت بازمیگردد. دوره کنونی تقویم شمارش بلند در آنچه مایا به عنوان آغاز آخرین دوره آفرینش (11 آگوست 3114 پیش از میلاد) میداند، در انقلاب زمستانی 2012،به پایان میرسد. مایا این تاریخ را که هزاران سال پیش از تمدنش است را به عنوان «روز صفر» یا 13.0.0.0.0. نوشته است و در دسامبر 2012 تقویم گردشی مجددا به روز صفر میرسد و بازه طولانی دیگری آغاز میشود. این ایده حاکی از آن است که زمان و تمام جهان تجدید میشود، چه بسا بعد از سپری شدن دورهای پراسترس. این درست مشابه شرایطی است که ما همیشه در روز اول سال، سال را نو میکنیم یا حتی در صبح بعد از تعطیلات آخر هفته».
طوفانهای خورشیدی زمین را ناآرام میکنند
برخی دیگر شایع کردهاند که در 2012، خورشید فورانهای مهلکی از شرارههایش تولید میکند که حرارتش، زمین را بر سر زمینیان ویران میکند.
فعالیتهای خورشیدی در بازههایی تقریبا 11 ساله تغییر میکند. البته طوفانهای بزرگ خورشیدی میتواند با اختلال در عملکرد ماهوارهها و سیستمهای مخابراتی و انتقال برق، بخصوص در عرضهای جغرافیایی نزدیک به قطب، به جوامع و دیگر سیستمهای زمینی آسیب برساند، ولی هیچ نشانهای حداقل در کوتاه مدت، دال بر این وجود ندارد که خورشید طوفانهایی به پا کند که از شدتش سیارهمان بریان شود. از سوی دیگر، اخترشناسان براساس دورههای یازدهساله فعالیت خورشید پیشبینی میکنند که اوج فعالیت خورشید یکی دو سال دیرتر از 2012 اتفاق بیفتد.
پس 2012 چه اتفاقی میافتد؟
بسیاری از پژوهشگران که شواهد پراکنده مقبره مایا را واکاوی میکنند، عقیده دارند که امپراتور به روشنی پیشگویی کرده که هر چیز ویژهای در 2012 اتفاق خواهد افتاد.
مایا، نگارهای بر جای گذاشته که حتی اگر زمانی برایش مشخص نکرده باشد، به سناریوی پایان جهان در صفحه پایانی متن تقریبا 1100 صفحهای که به عنوان «دستنوشتههای درسدن» شناخته میشود، پرداخته است. مطابق توصیف این نگاره، جهان توسط یک سیل نابود میشود. این سناریویی است که بسیاری از فرهنگها به آن پرداختهاند و احتمالا توسط مردمان باستان هم تجربه شده است.
به باور آنتونی اونی، منظور سناریوی دستنوشتهها فقط خوانده شدن به صورت لفظی نبوده؛ بلکه به عنوان درسی در رابطه با رفتار انسان بوده است. او تقویم بدون تکرار مایا را به تجدید دوره سال نوی خودمان تشبیه میکند؛ دورهای از فعالیتهای پرآشوب و پراسترس به پایان میرسد و دوره جدید مثل تولدی دوباره آغاز میشود که در آن بسیاری افراد تصمیم به بهبود زندگی خود میگیرند.
تو دهنی یک زن آمریکایی به مینا لاکانی با این عمل + تصاویر
این شبکه در بیان علت مهاجرت لاکانی به نقل از وی ادامه داد: «لاکانی ابراز داشته است که به خاطر همبستگی با مردم ایران از ایران خارج شده است[!]»
لایو افزود: «در همان زمانی که مینا لاکانی بی حجاب جلوی تلویزیون صدای آمریکا حاضر می شود یک دختر فارغ التحصیل رشته خبر نگاری در آمریکا به نام مریم، با حفظ حجاب خود در صدا و سیمای آمریکا به عنوان خبرنگار مشغول به کار می گردد.»
چندیست اخباری از دانشگاه های هنر به گوش میرسد که گویا این محیط به اصطلاح فرهنگی به محلی برای ترویج مسائل بی بندوباری غربی مبدل شده است .
به گزارش البرز نیوز، ارتباط بسیار زننده دختران و پسران در کلاس های هنر و طراحی و مدل های نیمه عریان و الگو گرفتن از آنها از این قبیل موارد می باشد . با توجه به اخبار رسیده اخیرا در دانشگاه مازیار شهرنور در کلاس های رشته هنر این دانشگاه ارتباط بسیار زننده دانشجویان دختر و پسر و استفاده از مدل ها و مجسمه های نیمه عریان و مسائلی نظیر این رواج یافته است که متاسفانه هیچ برخوردی از سوی مسئولین فرهنگی این شهر و دانشگاه صورت نمی گیرد .
دانشگاه بعنوان یک بستر فرهنگ ساز بایستی الگویی برای فرهنگ کشور باشد نه اینکه بعنوان محل ترویج آموزه های غربی و جنسی باشد. متاسفانه علیرغم تذکر به مسئولین دانشگاه هیچ اصلاحی در این رابطه صورت نپذیرفته است.
تصویر زیر نمونه ای از مجسمه استفاده شده در کلاس های این دانشگاه می باشد
گفتم: چقدر احساس تنهایی میكنم
گفتی: فانی قریب
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش میشد بهت نزدیك شم
گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.
گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیكار میتونم بكنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست كه توبه رو از بندههاش قبول میكنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میكنه؛ عاشق میشم! ... توبه میكنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهكنندهها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك
گفتی: الیس الله بكاف عبده
.:: خدا برای بندهاش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار میتونم بكنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته
لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریكیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.
با خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشتههاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟! ... ... ...
وَ إنَّيوماًعِندَ رَبِّكَ كَاَلْفِ سَنَةٍمِمّا تَعُدّونَ.1
و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال هايي است كه شما ميشمريد.
گذر زمان امري مطلق و ثابت نيست، بلكه سرعت يا كندي آن در شرايط گوناگون متفاوت است.3
هنگامي كه ميگوييم اتومبيلي با سرعت 180 كيلومتر در يك جاده حركت ميكند، در حقيقت، مقدار حركت را نسبت به اشيا و اشخاص ساكن سنجيدهايم و گرنه همين اتومبيل، نسبت به اتومبيل ديگر كه با سرعت 100 كيلومتر در ساعت حركت ميكند، تنها 80 كيلومتر سرعت دارد. همچنين سرعت آن نسبت به اتومبيل سومي كه سرعتش 180 كيلومتر در ساعت است، صفر خواهد بود. حال اگر سرعت آن را نسبت به هواپيمايي بسنجيم كه 800 كيلومتر در ساعت حركت ميكند، سرعت آن برابر منهاي620 كيلومتر در ساعت خواهد بود.
اين مقايسهها و نسبت سنجيها در قلمرو جهان مادّي و طبيعي است. همين مقايسه را ميتوان عيناً نسبت به جهان غيرمادّي ومجرّد نيز منظور داشت. آيا زمان در جهان مادّي و غيرمادّي به طور يكسان جريان دارد؟ آيا اصولاً در جهان غيرمادّي،زمان جريان دارد؟ به بيان ديگر، رابطهي زماني ميان جهان مادّي و جهان مجرّد (مثلاً عالَم برزخ) چگونه است؟
اينها مسايلي است كه دست ما به آساني، به آسمان بلند آن نميرسد، ولي آياتي در اين باره وجود دارد كه چشم اندازهاي روشني را فراروي ما قرار ميدهد. برخي از اين آيات، آنهايي هستند كه به مسألهي «نسبيت زمان» اشاره دارند. يكي از آنها همان آيهاي است كه در طليعهي بحث آمد:
وَيسْتَعْجِلوَنَك بِالعَذابِ ولَن يخِلفَوَعْدَهُوإنَّيوماً عِندَ رَبِّكَ كَألفِ سَنَةٍمِمّا تَعُدّونَ.
آنان از تو ميخواهندكه در عذاب دادنشان شتاب شود؛ در حالي كه خداوند هرگز از وعدهي خود تخلّف نخواهد كرد و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهايي است كه شما ميشمريد.
چنان كه در اين آيه ميبينيم يك روز قيامت به اندازهي هزار سال قلمداد شده است.
[يك روز قيامت هزار سال دنيا ? 365?1000?365000 روز دنيا]
به راستي، اگر از ما بپرسند قيامت كي بر پا خواهد شد، چه پاسخي خواهيم داد: هزار سال ديگر؟ يك ميليون سال ديگر يا يك ميليارد سال ديگر؟
گروهي همين پرسش را از پيامبر (ص) پرسيدند:
يسْئَلونَكَ عَنِ السّاعَةِ أيانَ مُرسيها قُلْ إنّما عِلمُها عِنْدَ رَبّي لايجَلّيها لِوَقِتها إلاّهُوَ.4
دربارهي قيامت از تو ميپرسند كه كي فرا ميرسد؟ بگو: «علمش تنها نزد پروردگار من است و هيچ كس جز او [نمي تواند] وقت آن را آشكار سازد.»
در اين آيه، تكيه بر اين است كه علم به زمانِ برپايي قيامت، تنها در اختيار خداوند است و بس.
آيات ديگر به همين پرسش، به گونهي ديگري پاسخ ميدهند:
إنَّهُم يرَونَهُبعيداً وَ نَراهُ قريباً.5
آنها آن روز را دور ميبينند و ما آن را نزديك ميبينيم.
چرا چنين است؟ چرا مردم، قيامت را دور ميبينند، ولي خداوند نزديك ميبيند؟ آيا جز اين است كه گذر زمان، نزد خداوند و مردم يكسان نيست؟
همين تفاوت گذر زمان (نسبيت زماني) را در داستان اصحاب كهف به روشني ميبينيم. هنگامي كه جوانان يكتا پرست در عهد دقيانوس براي برپايي دين خويش به پا خاستند و آنان را تعقيب ميكردند مأموران چارهاي نيافتند جز آن كه در انزوا و خلوت كوه پناه گيرند. آنان به قدرت خداوند، در خوابي بس دراز فرو رفتند و پس از سيصد و نه سال كه از خواب برخاستند، يكي از آنان پرسيد: چه مدّت خوابيديد؟
قالَ قائَُِل مِنهُم كَمْ لَبِثْتُم قالوا لَبِثنا يوْماً أو بَعْضَ يومٍ.6
گفتند: يك روز يا بخشي از يك روز.
يك روز و بخشي از يك روز كجا و سيصد و نه سال كجا؟ به راستي، آيا زمان براي كساني كه زندگي عادي و معمولي را سپري ميكردند با جواناني كه در دل غار خفته بودند، يكسان ميگذشت؟
فردي را در نظر بگيريم كه از نيمهي شب (ساعت 12) تا بامداد (6 صبح) درخواب بوده است. فرد ديگري به طور هم زمان، كنار او همان مدّت را بيدار مانده است. آيا گذشت زمان در نظر اين دو نفر يكسان خواهد بود يا آن كه فرد بيدار، زمان را طولاني تر احساس ميكند؟ آيا زمان براي دو نفر، كه هردو در خواب به سر ميبرند ولي يكي از آنان خوابهاي خوش و شيرين ميبيند و ديگري كه دچار كابوس و خوابهاي وحشتناك شده است، يكسان ميگذرد؟ هرگز. علّت اين تفاوت در ارزيابيها چيست؟
اگر از ما دربارهي عمر «برزخي»اولين انسان هايي كه در كره ي زمين از دنيا رفتهاند بپرسند، خواهيم گفت: (مثلاً) يك ميليارد سال گذشته است.7 اگر همين پرسش را از خود كساني كه در عالم برزخ به سر ميبرند بپرسيم، چه پاسخي خواهند داد؟ اين مدّت طولاني در نظر آنان،چيزي بيش از يك تا ده روز نبوده است. به اين آيه توجّه كنيد:
يتَخاَفتُونَ بَينَهُمْ إِن لَّبِثْتُم إلاّ عَشْراً. نَحْنُ أعْلَم ُبِما يقولونَ إذْ يقولُ أمْثَلُهُم طَريقَةًإن لَبِثْتُمْ إلاّ يوْماً.8
آنان آهسته با هم گفت و گو ميكنند.[بعضي ميگويند:] تنها ده شبانه روز [در عالم برزخ] توقف كرديد. ما به آن چه آنان ميگويند، آگاهتريم؛ هنگامي كه نيكو روش ترين آنان ميگويد: شما تنها يك روز درنگ كرديد.
عواملي كه باعث ميشود زمان را كوتاه يا بلند احساس كنيم، گوناگون است، مانند: سختي يا راحتي مسير، آگاهي يا غفلت از مسير، خواب يا بيدار بودن و عوامل ديگر كه بررسي آن ها، بحثي مستقل ميطلبد.
آن چه نظريهي نسبيت علمي بر آن تكيه و تأكيد دارد، چند چيز است:
1. عامل زمان؛ 2. مبدأ سنجش زمان؛
3. تعداد سرعتِ متحرك؛ 4. مسافت پيموده شده.
در اين نظريه براي محاسبه ي زمان از فرمول زير استفاده ميكنند:
در اين فرمول، T زمان است (Time) كه براي محاسبهي آن، مسافت پيموده شده را بر سرعت نور تقسيم ميكنند.9
نكتهي قابل تأمل اين است كه اين نظريه، تنها به گذشت زمان در قلمرو جهان ماده (و به تعبير قرآن، «عالم شهادت»)10 نظر دارد. اگر در برابر انسان، جهانهاي فرا زماني و فرا مكاني مطرح باشد (عالم غيب)،11 سرعت يا كندي گذر لحظه ها، ساعت ها، روزها، سالها و قرنها (و به تعبير قرآن، «قرون و احقاب»)12 با چه ملاكها و معيارهايي سنجيده ميشود؟ نظريهي نسبيت، در برابر توضيح اين مطلب ساكت است. البته آيه هايي در قرآن وجود داردكه اين پرسش را نيز بدون پاسخ نگذاشته است كه پرداختن به آن ها، مجالي ديگر ميطلبد.
نكتهي مهمّي كه از اين مبحث ميآموزيم و فراتر ازنظريهي نسبيت علمي و حتّي فراتر از بررسي پژوهشي يك موضوع قرآني بوده و در عين حال، بسيار هشدار دهنده و تكان دهنده است، اين است كه بيشترما انسانها فكر ميكنيم تا قيامت، زمانِ درازي مانده است؛ مثلاً يك ميليارد سال يا چيزي در همين حدود، در حالي كه با تحليل زماني قرآن، يك يا حداكثر ده روز بيشتر نمانده است.
آيات 103 و 104 سورهي طه را با اين ديدگاه دوباره تلاوت كنيم:
آنان آهسته با هم گفت و گو ميكنند. بعضي ميگويند: شما تنها ده شبانه روز [در عالم برزخ] توقف كرديد. ما به آن چه ميگويند، آگاه تريم؛ هنگامي كه نيكوروش ترين آنان ميگويد: شما تنها يك روز درنگ كرديد.
قرآن از ما ميخواهد كه در داوري نسبت به زمان قيامت، عينك دوربين و خاك خوردهي اهل زمين را از ديدگان برداريم؛ عينكي كه با آن، قيامت را بسيار دور ميبينند (إنّهُم يرونَهُ بَعيداً). به جاي آن، به ديدگاه قرآن مجهزّ شويم كه با آن، زمان قيامت و برانگيخته شدن و برپايي بهشت و دوزخ ، بسيار نزديك است: «و نَريه قريباً». صدق اللّه العلي العظيم.
ادامه مطلب...
ایرادی که بر حجاب گرفته اند این است که موجب سلب حق آزادی که یک حق طبیعی بشراست می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود!؟؟
می گویند احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از مواد اعلامیه ی حقوق بشر است. هر انسانی شریف و آزاد است، سفید باشد یا سیاه، تابع هر کشور یا مذهبی باشد. مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بی اعتنایی به حق آزادی او و اهانت به حیثیت انسانی اوست و به عبارت دیگر ظلم فاهش است به زن. عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن و همچنین حکم متطابق عقل و شرع به اینکه هیچ کس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ شکل و هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود، ایجاب می کند که این امر از میان برود.
پاسخ: لازم است توضیح دهیم که فرق است بین زندانی کردن زن در خانه وموظف دانستن او به اینکه وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد.در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه ای است بر عهده ی زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه ی مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود.
اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را «زندانی کردن» یا «بردگی» نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل «آزادی» فرد نمی توان دانست.
وبلاگ هندوانه سرباز نوشت: اینجا موگادیشو پایتخت سومالی است صدای یک هواپیما سکوت غم ناک آسمان را می شکند . هواپیما فرود می آید . می گویند که بازیگری مشهور برای هم دردی با مردم قحطی زده به سومالی آمده . پله های پلکان را یکی یکی پایین می آید . ناخواسته تصویر آنجلینا جولی که برای کمک به سیل زدگان مردم پاکستان آستین بالا زده است جلوی چشمانم تصویر می شود .ولی ناگاه خیالم بهم می ریزد چون کسی که در مقابلم ظاهر گردیده زلخیا است که پا در کفش آنجلینا جولی کرده .
کتایون ریاحی که با نقش زلخیا خوش درخشیده و بعد از آن از دنیای بازیگری فاصله گرفته بود بر حسب اخلاق انسان دوستانه به این سرزمین خشک آمده تا با هم دردی با عده بسیاری که از سوء تغذیه حاد زنج می برند بتواند کمکی هر چند اندک را به این مردم مسلمان اهدا کند . عکس ها خود بیانگر بسیاری از حرف هاست ولی این بار نمی خواهم دست به نتیجه گیری بزنم ولی این نکات به ذهنم آمد که دیدم بد نیست در آخر متن بیان شود :
اوجایی که رفتی به هین حجابت میخندن .
1- در تمام دنیا رسم است که بازیگران مشهور کار های عام المنفعه می کنند ولی این شکل حرکت ها به جای نفع رساندن به مردم بیشتر عملی تبلیغاتی و رسانه ای است تا کمک رسانی به مردم .
2- این حرکت خوب است ولی بسیارند کسانی که در عین شهرت خیلی کارهای هم نوع دوستانه انجام می دهند و کسی متوجه نمی شود و هیچ ژست و عکسی هم منتشر نمی گردد.
3- مردم سومالی در سخت ترین شرایط حجاب خود را به خوبی و تمام و کمال حفظ می کنند واین باید سبب شود تا اشخاص محجبه دیگر که وقتی وارد سومالی می شوند برای احترام به فرهنگ آنان حجاب بهتری داشته باشند در ضمن وقتی که از طرف کشوری همچون ایران اسلامی می آیند این تکلیف دو چندان می شود
جمعی از وبلاگ نویسان در حمایت از مردم قحطی زده سومالی و هم چنین مردم محروم غزه و پاکستان بیانیه ای بدین شرح صادر کردند.
بسم الله الرحمن الرحیم
هان ای فرزندان آدم! که خداوند تو را در کتاب نازل شده در شب قدرش فارغ از رنگ و نژاد و زبان و ملیت از یک امت خواند و رسولت نام مسلمانی را از کسانی که صدای یاری مسلمانان را نادیده می گیرند برداشت و امامت در میان مردمان و رنج کشیدگان بیش از دیگران شناخته شده بود.
کمی گوش هایت را از صداهای برخاسته از غضب و شهوت و قدرت دور کن…
به صدای فرزندان سومالی گوش کن که آخرین لحظات زندگی شان را بی صدا سپری می کنند، چرا که دیگر از فرط گرسنگی رمقی برای گریه ندارند.
به صدای لرزان مردانی گوش کن که بیش از یک سال است هر آنچه را که داشتند، سیلاب پاکستان برده است و اکنون در برابر چشمان متنظر کودکان خود که کفش و لباسی برای رفتن به مدرسه طلب می کنند جز شرمندگی هیچ ندارند.
به گریه های آرام زنی گوش کن که همسرش را در زیر حملات هوایی اسرائیل در نوار غزه از دست داده است و مانده است با کودکی بی تاب و قرار که عکس پدرش را همه جا با خود می برد و اینک در ماه مبارک رمضان چشم به سفره های افطار و اطعام دوخته است تا شاید کودکش را سیر کند.
جمع وبلاگنویسان ضمن اظهار همدردی با مردم قحطی زده سومالی، و هم چنین مردم مظلوم غزه و پاکستان، در نظر دارد تا در کنار برپایی سفره افطار جمعی، کمک های انسان دوستانه ی وبلاگ نویسان را جمع آوری کرده و به دست ایشان برساند.»
هم چنین در پایان این بیانیه آمده است: صندوق های جمع آوری کمک های نقدی در محل مراسم افطار منتظر شما هستند. در ضمن کمک های غیر نقدی نیز برای سیل زدگان پاکستان پذیرفته می شود تا به کاروان اروپایی که روز قدس برای کمک به پاکستان وارد تهران می شود، رسانده شود.»
مراسم افطاری وبلاگ نویسان فعال پنج شنبه، سوم شهریور از ساعت ۱۷:۳۰ با سخنرانی آیت الله صدیقی، امام جمعه تهران در تالار ایوان شمس واقع در ابتدای اتوبان کردستان، تقاطع جلال آل احمد برگزار می شود.
شواهد قرآنی بوسه بر ضریح ائمه
دلایل بوسیدن و احترام کردن ضریح حرم ائمه اطهار(علیهم السلام) و تبرک جستن و نشان دادن علاقه و محبت مردم به اهلبیت از سوی آیتالله العظمی سبحانی تشریح شد.
معظمله در پنجمین نشست از سلسله جلسات کلام اسلامی در مشهد به معنی اصطلاحی « تبرک» و « تبرک جستن» اشاره کرده و اظهار داشتند: سنت الهی بر این است که همیشه مسببات از طریق اسباب خواسته شود.
ایشان با اشاره به اینکه قرآن کریم تبرک جستن را در شرایع گذشته نقل کرده و به آن اشاره داشته است، گفتند: یکی از این شاهد مثالها درباره داستان یعقوب و پیراهن یوسف است که میفرماید «اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ»( یوسف : 93) این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!» ایشان اضافه کردند: خدای متعال از طریق سبب غیرطبیعی هم پیراهن و هم اراده یوسف را در اینجا موثر نموده است.
این مرجع تقلید گفتند: مسبب الاسباب خداست که خیر را در یک واسطه خاص گذاشته و به اذن او موثر میشود.
معظم له در ادامه به آیهای دیگر درباره تبرک جستن ملل پیشین اشاره کرده و با بیان اینکه بنی اسرائیل در جنگهای خود به صندوق حضرت موسی، تبرک جسته و عامل پیروزی خود میدانستهاند، یادآور شدند: اگر تبرک صحیح نبود خداوند برای آن بیان و تصدیقی در قرآن نمیآورد.
اگر تبرک جستن شرک محسوب میشد، صحابه به بازمانده ظرف آب «رمانه» (جای دست) منبر رسول اکرم(ص) تبرک نمیجستند.
حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به آیه «وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیهِمْ لِیعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیبَ فِیهَا إِذْ یتَنَازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدًا»( الکهف : 21) و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است؛ و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی میگفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها میسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»اظهار داشتند: مردم برای اصحاب کهف مسجد یادبود ساختند و بر آن تبرک جستند.
ایشان در ادامه استدلال کردند: این آیه مساله تبرک جستن و مسجد ساختن در کنار قبور بزرگان، را به خوبی تفهیم میکند.
معظم له با بیان این پرسش که برخی ادعا دارند، تبرک جستن در قبل از اسلام بوده است، یادآور شدند: قرآن کریم اگر مطلبی را بیان کند و نخواهد تصدیق نماید، آن را نقد میکند.
این مرجع تقلید با بیان اینکه اگر این آیات ویژه شرایع گذشته باشد، نباید اینگونه نقل میشد و حتما نقدی داشت، گفتند: قرآن در نظر ما پیشواست و به عنوان اسوه، استفاده میشود.
ایشان به آیه «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ» (البقرة : 125) و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم! و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: «خانه مرا برای طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنید!»اشاره کرده و اظهار داشتند: این بیان هم به دلیل تبرک و خیر داشتن است.
حضرت آیت الله سبحانی در ادامه به داستانهایی از پیامبر اکرم(ص) و اصحاب ایشان در تبرک جستن به ظرف آب و منبر پیامبر گرامی اسلام اشاره کرده و افزودند: این مطلب در کتابهای شیعه و سنی بیان شده است.
ایشان تصریح کردند: اگر تبرک جستن شرک محسوب میشد، صحابه به بازمانده ظرف آب «رمانه» ( جای دست) منبر رسول اکرم(ص) تبرک نمیجستند.
معظم له نفی تبرک را از زمان بنی امیه دانستند و گفتند: تبرک مسالهای واضح در میان امم گذشته و اصحاب رسول خدا(ص) بوده است.
حضرت آیت الله سبحانی با بیان اینکه دیگران تبرک جستن را مشروط به لمس کردن بدن پیامبر(ص) میدانند، تصریح کردند: این مطابق مکتب اشعری و بدتر از آن است که بر هیچ تاثیری به غیر خدا، قائل نیستند و تنها موثر را چه خوب و چه بد، خدا میدانند.
ایشان تبرک جستن مشروط فقط به لمس بدن رسول اکرم(ص) را رد کردند و اظهار داشتند: شیخین از عایشه اجازه گرفتند که در کنار قبر پیامبر(ص) دفن شوند، آیا با دو قبر کنار هم، بدنشان به یکدیگر میرسد و لمس میشود که با این کار میخواستهاند، تبرک بجویند.
معظم له در پایان به آیه «قُلْ إِنْ کَانَ آَبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» (التوبة: 24) بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آوردهاید، و تجارتی که از کساد شدنش میترسید، و خانه هائی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمیکند!"، اشاره و تصریح کردند: علاوه بر تبرک جستن اظهار علاقه و محبت از دیگر دلایل بوسیدن و احترام کردن ضریح حرم ائمه و... است و این عمل از روی عبادت و بندگی نیست.
معظم له در ادامه به آیهای دیگر درباره تبرک جستن ملل پیشین اشاره کرده و با بیان اینکه بنی اسرائیل در جنگهای خود به صندوق حضرت موسی، تبرک جسته و عامل پیروزی خود میدانستهاند، یادآور شدند: اگر تبرک صحیح نبود خداوند برای آن بیان و تصدیقی در قرآن نمیآورد.
بهترین نوع تلاوت قرآن
محسن باد پا، کارشناس علوم قرآن، با بیان اینكه خشیت در برابر آیات قرآن بهترین نوع تلاوت است، گفت: در حال حاضر، خشوع در تلاوت قرآن خیلی كمرنگ شده و بعضی از قاریان با اینكه صدای خوبی دارند، تجوید را فدای زیباخوانی كردهاند
به گزارش خبرنگار فارس، توانا، محسن بادپا در نشست بررسی و كاربردی كردن خشوع در برابر آیات قرآن كه با همكاری شورای عالی انقلاب و بخش نهادها و مؤسسات نمایشگاه بینالمللی قرآن كریم برگزار شد، با تاكید بر اینكه زیباخواندن قرآن، بالاترین ارزش است، اظهار داشت: قاری نباید تنها هدفش زیباخوانی باشد، بلكه باید كسانی را كه به قرائت قرآن گوش میدهند را تحت تأثیر قرار دهد.
وی تصریح كرد: در زمان حضرت محمد (ص) این شبهه ایجاد شده بود كه كسی كه در زمینه قرائت قرآن دارای نفس بلند است و زیبا میخواند، باید مورد توجه قرار بگیرد؛ در صورتی كه از دیدگاه پیامبر (ص) بهترین قاری كسی است كه هنگام تلاوت آیات، خشوع داشته باشد و بدین ترتیب این حس به مخاطبان منتقل شود.
بادپا گفت: خوف و خشیت به هم نزدیك و به معنای حس كردن مقام و شأن خداوند هستند، اما تفاوت این دو بر مبنای ترس از خدا است؛ نه از سر خطر.
وی تصریح كرد: اصولا در هر عبادتی، خشوع لازم است و تلاوت قرآن چیزی جز خشیت در برابر خداوند نیست.
این كارشناس قرآنی گفت: خشوع در آیات قرآن این نیست كه آرام بخوانیم تا كسی متوجه نشود؛ بلكه باید طوری تلاوت كنیم كه وقتی كسی میشنود از حالت قاری احساس كند كه وی به آیات قرآن خشوع دارد.
وی گفت: متأسفانه در حال حاضر، خشوع در تلاوت قرآن خیلی كمرنگ شده و بعضی از قاریان با اینكه صدای خوبی دارند، تجوید را فدای زیباخوانی كردهاند؛ كه باید به این نكته بسیار توجه كرد. چرا كه زیباخوانی در حال ترویج است، در حالیكه خشوع در برابر آیات نادیده گرفته میشود.
وی با تاكید بر اینكه باید كلام خدا را زیبنده خواند، تجوید را یكی از آداب خشوع دانست.
بادپا صوت و لحن را یكی دیگر از آداب خشوع دانست و گفت: از حضرت علی (ع) سئوال شد كه چه نغمه و صوتی برای تلاوت قرآن مناسب است و ایشان فرمودكه قرآن حتما باید با لحن عربی خوانده شود و آواز آن مثل نوحه نباشد.
وی شناخت درست از حركات را یكی از نكاتی دانست كه میتواند در زمینه تلاوت قرآن با لحن عربی موثر باشد.
این كارشناس قرآنی گفت: ادای درست حروف، معرفت به آیات قرآن و جدی گرفتن پیامهای این كتاب آسمانی و نیز احساس خشوع در برابر پروردگار از جمله نكاتی است كه باید مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین كسی كه نسبت به آیات و مفاهیم خشوع پیدا نكند، غافل است.
تهیهکننده فیلم سینمایی «پایاننامه» در گفت وگویی درباره مراحل تولید و اکران این فیلم پرحاشیه ناگفتههای بسیاری را طرح کردهاست.
بدقولیهای بازنویس فیلمنامه، شکایت از یکی از بازیگران، دردسرهای یک شایعه و مواردی از این دست بخشهای جالب و خواندنی تازهترین گفتوگوی روحالله شمقدری درباره فیلم «پایان نامه» است. فیلمی که هم در پورسه ساخت با حاشیههای بسیاری همراه بود و هم در بازه اکران حرف و حدیثهایی را به دنبال داشت. فیلم همچنان روی پرده سینماهاست و همچنان فروش راضی کنندهای ندارد اما تهیهکننده و کارگردان مصرند که این ناکامی را بردوش حاشیهها بیاندازند. حاشیههایی که اگر از دایره انصاف خارج نشویم بیتأثیر در شرایط فعلی فیلم نیستند اما همه بار عدم استقبال مخاطبان را هم نمیتوان بر دوش آن انداخت.
درباره دستمزد عوامل
شمقدری در این گفتوگو در خصوص دستمزدهای عوامل فیلم گفت: قطعا همه عواملی كه در پروژه سینمایی فعالیت میكنند، دستمزد میگیرند. تقریبا كسی نداریم كه كار كند و دستمزد نگیرد. همان فردی را هم كه میگویند دستمزد نمیگیرد، این طور نیست. دستمزد میگیرد اما رقم آن قابل توجه نیست. آقای كلاهداری هم رقمی در حد عرف گرفتند؛ نه كم، نه خیلی زیاد. وی در ادامه نشست اظهار داشت: در ادامه مسیر، فیلمنامه كه دارای ضعف بود، باید اصلاح میشد. یك سری از نكات به مسائل امنیتی برمیگشت و بخشی از آن هم به ساختار و ویژگیهای بصری داستان و دیالوگ نویسی مربوط بود. با توجه به اینكه فیلمنامهنویس كار اولش بود، ما در مراحل اول اشكالات اساسی كه به فیلمنامه وارد بود مشخص كردیم و قرار شد اینها اصلاح شوند. این مرحله 3- 4 بار اتفاق افتاد. در نهایت به فیلمنامهای رسیدیم كه 80 درصد مشكلات آن حل شده بود. در سینمای ایران فیلمنامهای كه به این مرحله برسد، فیلمنامه قابل قبولی است.
بدقولی مهدی سجادهچی
شمقدری افزود: با توجه به حساسیت مجموعه و مشخصاً من روی فیلمنامه، این هم راضیكننده نبود. اما با این حال پیشتولید را شروع كردیم، به جهت اینكه خیلی احساس نیاز میشد این اتفاق در سینمای ایران بیفتد. آن زمان از اتفاقات سال 88 بیش از یك سال گذشته بود و هیچكس در حوزه فرهنگ كاری نكرده بود و بعضا تحلیلهایی شنیده میشد كه دیگر نیازی نیست درباره ماجرای تمامشده صحبت كنیم. این تهیهكننده ادامه داد: در نهایت پیشتولید را شروع كردیم و در كنار آن طرحریزی كردیم نقاط ضعف فیلمنامه گرفته شود. قرار شد در بازنویسی كلیت فیلمنامه تغییر نكند ولی اشكالات كار گرفته شود. در همین راستا با آقای «مهدی سجادهچی» قرارداد بستیم كه بازنویسی فیلمنامه را انجام دهند. پیشقسط هم دریافت كردند و توافق شد در بازه زمانی دوهفتهای، بازنویسی انجام شود. ایشان كار را شروع كرد و بعد از دو هفته امروز و فردا كرد. نهایتا رسید به دو روز قبل از كلید خوردن كار كه ایشان با فشار ما به دفتر آمد و گفت كار تمام است. زمان روخوانی فیلمنامه، شروع به خواندن كرد. اولا اینكه فیلمنامه چیز دیگری شده بود كه نمیخواهم بگویم بد شده بود یا خوب؛ اما فیلمی كه پیشتولید آن با نگاه خاصی شروع شده بود و قرار بود در بازنویسی فقط اشكالات آن برطرف شود، نمیتواند با فیلمنامه جدیدی ادامه دهد. در ثانی صفحه دهم فیلمنامه كه رسید، ایشان گذاشت كنار و گفت: بقیه فیلمنامه هم كاری ندارد، مینویسم.
قرار شد در بازنویسی كلیت فیلمنامه تغییر نكند ولی اشكالات كار گرفته شود. در همین راستا با آقای «مهدی سجادهچی» قرارداد بستیم كه بازنویسی فیلمنامه را انجام دهند. پیشقسط هم دریافت كردند و توافق شد در بازه زمانی دوهفتهای، بازنویسی انجام شود
هیچ تهیهكنندهای رغبت نمیكرد پشت كار قرار بگیرد
روحالله شمقدری در ادامه این نشست گفت: در پیشتولید هم دچار اتفاقات و حاشیههای زیادی بودیم. ذهنیتی كه از «پایاننامه» در اذهان بخشی از اهالی سینما وجود داشت، مصاحبهای بود كه آقای كلاهداری اوایل سال 89 انجام داده و گفته بودند: «صریحترین فیلم سیاسی درباره انتخاب را میسازم». این مصاحبه زمانی بود كه من آقای كلاهداری را اصلا نمیشناختم، حتی این مصاحبه را هم ندیده بودم. به هر ترتیب این مصاحبه یك پیشینه ذهنی برای پایاننامه به وجود آورد. همین كفایت میكرد كه جریانی شكل بگیرد كه پایاننامه اصلا تولید نشود. به این علت هیچ تهیهكنندهای رغبت نمیكرد پشت كار قرار بگیرد. در نهایت مجموعهای نامرئی برای زدن «پایاننامه» شكل گرفت تا این فیلم تولید نشود. در بعضی دفاتر میگفتند سر فلان فیلم نروید و حتی بعضی از بازیگران كه فیلمنامه را میخواندند و به جهت درام فیلمنامه و حوادث پیچ در پیچ آن از كار خوششان میآمد، وقتی از دفتر بیرون میرفتند، جواب تلفن هم نمیدادند. تعداد این افراد آنقدر زیاد است كه نام خیلی از آنها یادم هم نیست. تعدادی از آنها هم وارد فاز تقابلی شدند. یعنی دست به دست هم دادند و گفتند: یك فیلمنامهای اینچنین هست و نباید بگذاریم این اتفاق بیفتد.
خسارت 30درصدی یک شایعه
شمقدری ادامه داد: خانم بهاره افشاری، خانم لیلا اوتادی و آقای امیر آقایی جزو اولین افرادی بودند كه قرارداد بستند و رفته رفته تركیب بازیگران اصلی مشخص شد. علیرغم فشارهایی كه بر بازیگران از طریق پیامك و تهدید و... وارد میشد، به مرحله كلید زدن رسیدم. چند روز مانده به كار، فشارها به شدت زیاد شد. میدانم به خانم افشاری فشارهای زیادی وارد شد و حتی بحث به تهدید خانواده هم رسید. یكی از كسانی كه در آخرین روزها دچار تردید شد و با این حرفها كه خودم و مادرم را تهدید كردند، تصمیم گرفت از حضور در كار كنار بكشد، آقای آقایی بود.
یكی از كسانی كه در آخرین روزها دچار تردید شد و با این حرفها كه خودم و مادرم را تهدید كردند، تصمیم گرفت از حضور در كار كنار بكشد، امیر آقایی بود
شكایت از امیر آقایی
روحالله شمقدری ادامه داد: فشار روانی شدیدی بر تیم اجرایی پروژه وجود داشت. در آن زمان دو بازیگر اصلی فیلم و لوكیشن وزارت اطلاعات را هم از دست دادیم. در مورد خانم اوتادی ناچار به همدردی بودیم، چون احساس میكردیم چه فشار شدیدی بر ایشان آمده است. خانم اوتادی هرچند جلوی دوربین نیامد، ولی قرارداد داشت و پیشقسط كار را هم دریافت كرده بود و البته تا این لحظه هم پس نداده است. وی در خصوص برخورد با افرادی مثل امیر آقایی كه با وجود قرارداد، از حضور در فیلم كنار كشیدند، گفت: در آن زمان فرصتی برای برخورد نداشتیم اما طبق قراردادی كه داشتیم شكایت كردیم كه ماجرا پیگیری شود ولی تا به حال هیچ خروجی نداشته است. ما این موضوع را تا انتها پیگیری میكنیم، چرا كه معتقدیم این اتفاق، عرف سینما را به هم ریخت.
برای مخاطب جهانی جذابیت ندارد
در ادامه شمقدری در مورد حواشی اكران اظهار داشت: ما به دنبال پخشكننده بودیم و آن را پیگیری میكردیم اما جنس و نوع برخورد به شكلی بود كه همه میگفتند این فیلم 30 میلیون تومان بیشتر نمیفروشد و به زودی اكران آن خاتمه مییابد. این حرف را كاملاً جدی زدند و اصلاً شوخی نداشتند. این تهیهكننده ادامه داد: در این میان نكته مهم این بود كه ما اهرمهایی میخواستیم كه معمولی نبوده و افق تازهای را در سینما رقم بزند و یك كار روتین انجام نشود. وی در پاسخ به این سوال كه: «آیا به فكر اكران پایاننامه در جشنوارههای خارجی و كشورهای همسایه هستید یا خیر؟»، بیان داشت: به طور جدی به فكر اكران جهانی فیلم نیستیم؛ چرا كه حقیقتاً احساس میكنیم كه فیلم از نظر محتوا برای مخاطب خارجی جذابیت ندارد.
فرآوری: امید صبوری
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع: خبرگزاری فارس
اول اینو بخون
فرض کن این عکس تو توی آفریقاست و تو با یه طناب به درخت وصل شدی و مثل لنگر کشتی تو هوا معلق هستی
یه شمع هم به آرومی داره طناب رو می سوزونه
و یه شیر هم اون زیر واستاده تا تو بیفتی و شیره ناهارشو بخوره
و تا زمانی که طناب سالم باشه تو هم زنده هستی ، کسی هم نیست که بهت کمک کنه
تنها راه اینه که شیر رو متقاعد کنی که شمع رو خاموش کنه
چه جوری تو این کار رو انجام می دی...؟!
ادامه مطلب...
شما با یک تست هوش می توانید به درصد و میزان هوش تان پی ببرید. | |
1) فرض كنید راننده یك اتوبوس برقی هستید.در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس میشوند،در ایستگاه دوم سه نفر بیرون میروند و پنج نفر وارد میشوند.راننده چند سال دارد؟
2) یك مأمور پلیس مجرمی را از طبقه اول تا طبقه پنجم ساختمانی تعقیب میكند.او چند طبقه پیموده است؟مأمور پلیس نتوانست مجرم را دستگیر كند و مجبور است از طبقه پنجم تا دهم را نیز بالا برود.حالا چند طبقه باید بپیماید؟ 3) پنج كلاغ روی درختی نشستهاند.سه تا از آنها در شرف پروازند.حال چه تعداد كلاغ روی درخت باقی میماند؟
4) چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل كشتی موسی برده شدند؟
5) شیب یك طرف پشت بام یك شیروانی 60 درجه است.طرف دیگر 30 درجه است.خروس کجای این پشت بام تخم گذاشته است.
6) حلزونی دور یك استادیوم میخزد.وقتی در جهت عقربههای ساعت حركت میكند در یك ساعت و نیم دایره را تمام میكند.وقتی خلاف عقربههای ساعت حركت میكند در 90 دقیقه دایره را طی میكند.علت تفاوت چیست؟
7) این سوالی حقوقی است.هواپیمایی از دالاس به سمت مكزیك در حركت است و در مرز این دو سقوط میكند.بازماندهها را كجا دفن میكنند؟
8) شكل زیر از كنار هم گذاشتن تعدادی چوب كبریت ساخته شده است:
الف: سه تا از كبریتها را بردارید تا فقط چهار مربع باقی بماند. زمانی كه این كار را انجام دادید، دوباره چوب كبریتها را سر جایشان قرار دهید.
ب: حال چهار تا از چوب كبریتها را بردارید تا فقط سه مربع باقی بماند.
9) من دو سكه به شما میدهم كه مجموعش 30 تومان میشود اما یكی از آنها نباید 25 تومانی باشد. چطور؟
10) دو نفر با هم یك مسیر را پیاده طی میكنند.یكی از آنها این مسیر را یك ساعته طی میكند،اما نفر دیگر دو ساعته.چرا؟
|
ادامه مطلب...
سایت صهیونیستی بالاترین در واکنشی نوشت: رضا مدحی که خود را به گروه های اپوزیسیون نزدیک کرده بود، به تازگی سر از تهران درآورده است. او خود را تاجر الماس معرفی کرد و با هدف نزدیک شدن به اپوزیسیون، گره جنبش جمع یاران را راه اندازی کرده به افرادی مانند امیرحسین جهانشاهی، نوری زاده، خوانساری، مخملباف، عبدالله مهتدی و دهها نفر دیگر نزدیک شده بود. او همچنین تلاش کرده بود تعدادی از روزنامه نگاران را در خارج بخرد.
بالاترین در مطلب دیگری کنترل خود را از دست داده و می نویسد: کدام خری این مدحی را جذب کرد؟ بارها به رفقای دوروبر می گفتیم جو زده عمل نکنیم تا رو دست نخوریم. واقعا برای برخی دوستان مقیم خارج متأسفیم که کلی ادعا دارند ولی فقط آبروی اپوزیسیون را می برند. ای نوری زاده خائن! امروز می فهمیم که اپوزیسیون خارج واقعا هیچ است.
پایگاه اینترنتی ایران گلوبال نیز در واکنشی قابل تأمل نوشت: «استهزای فریب خوردگانی که خام مأمور وزارت اطلاعات شده بودند و می پنداشتند مشغول برپا ساختن «دولت در تبعید»اند، زمانی براه می افتد که در پی همایش سکولارهای سبز در تورنتو می رویم تا مقدمات «همایشی ممکن» را براه بیاندازیم و این نخستین باری نیست که این آقایان به نام اپوزیسیون ایرانی در پروژه سازی های خود همه مبارزات و امید برای دست یازی به آزادی را به سخره می گیرند سال هاست که همین مافیا با تسلط اش بر رسانه ها در خیال و رویای بهره وری های شخصی، جنبش سیاسی اپوزیسیون را بازیچه خود قرار داده اند. وجود اینها چیزی جز توهین به اپوزیسیون نیست».
این پایگاه ضدانقلابی می افزاید: امروز با بر ملا شدن چنین گندابی می توان به عمق فاجعه حضور این مافیا در زندگی سیاسی اپوزیسیون پی برد. می توان به نقش آفرینی شان در رسانه های فارسی زبان در تایید و انکار این و آن جریان اندیشید و دریافت که سی و دو سال دکان های دونبشه سیاست و اندیشه چه زخم هایی بر پیکر اپوزیسیون فرود آورده اند. این رویداد خیانتی بزرگ بود.
اما بخوانید از پایگاه اینترنتی خودنویس که می پرسد پس از غافلگیری اخیر، در نوبت بعدی باید منتظر سورپرایز کدام یک از افراد دیگری بود که خود را به عنوان اپوزیسیون در اروپا و آمریکا جا زده اند؛ «بر مدحی ها سرزنشی وارد نیست که آنها براساس مأموریت جمهوری اسلامی، انجام وظیفه می کنند اما سوالات بسیاری درباره مداحان مدحی ها وجود دارد. دو سال است که فریاد می زنیم و می نویسیم این جماعت که با چپاول سرمایه های مردم ایران در خارج کشور آشیانه گزیده و مدام به نام مردم ایران در رسانه ها و توسط به اصطلاح مفسرین خبری و سیاسی تبلیغ شده و جنبش سبز را ملک مشاع خویش می دانند به هیچ عنوان قابل اعتماد نیستند و نباید به زنده و مرده این عناصر اعتماد کرد. هرچه ما بیشتر نوشتیم بیشتر متهم به تفرقه گشتیم. بی پرده از آقای نوری زاده که مدعی بود با بدنه سپاه ارتباط دارد و مدحی به او اطلاعات می دهد، می پرسیم در برابر این رسوایی چه پاسخی دارید؟ مورد مشکوک مشابه سناریوی کمپین سفارت سبز توسط حیدری کنسول ایران در نروژ است. ارتباط حیدری با جهانشاهی و مدحی چه می تواند باشد؟»
«خودنویس» اضافه کرد: اینک باید از آقای نوری زاده پرسید که این جریان نفوذی تا کجا می تواند در میان اپوزیسیون پیش رفته باشد و چه تضمینی وجود دارد که فردا، آقایان امیرارجمند و یا واحدی و مزروعی در صداوسیمای جمهوری اسلامی آفتابی نشوند؟ آیا وقت آن نرسیده است دست وابستگان رژیم همچون مدحی و مداحان آنها و کسانی که سعی در ارتباط گرفتن با آنها براساس منافع شخصی می نمایند، از میان اپوزیسیون جنبش سبز کوتاه شود؟
سایت اپوزیسیونی «رادیو کوچه» یکی دیگر از رسانه های ضدانقلابی بود که با عصبانیت نوشت: آنچه در الماس فریب مشهود است اینکه بخشی از اپوزیسیون خارج کشور عملکرد بسیار ضعیفی در این ماجرا داشته و آثار و نتایج بسیار زیانباری را متوجه اپوزیسیون خواهد کرد. با پخش این فیلم، اطلاعیه اخیر وزارت اطلاعات مبنی بر دستگیری 30 جاسوس آمریکا و متلاشی کردن یک شبکه پیچیده جاسوسی و خرابکاری وابسته به سازمان سیا معنای بیشتری پیدا می کند. متاسفانه در اثر سهل انگاری برخی اعضای اپوزیسیون در همکاری با مدحی و گروه یاران بی شماری از افرادی که در داخل ریسک همکاری با خارج را پذیرفته بودند، در معرض خطر دستگیری و حتی اعدام قرار گرفته اند. از سوی دیگر فراموش نکنیم که به قول معروف با «تو زرد از آب درآمدن» فردی که خودش و گروه خیالی اش دو سال تمام سوژه اپوزیسیون بوده، انتشار خبرها، تحلیل ها و اظهارات جعلی و بی اساسش ضربه ای سخت بر پیکر اعتماد به جنبش وارد خواهد آورد که بازسازی آن کار آسانی نخواهد بود. این اتفاق شاید زنگ خطری را برای کنشگران و مبارزان و اعضای اپوزیسیون خارج از کشور به صدا درآورده باشد تا به این راحتی فریب هرکسی را نخورده و به قیمت اضافه کردن یک فرد به جمع مخالفان رژیم با آبرو و جان و امنیت مخالفان بی شماری بازی نکنند.
در همین حال سایت بالاترین در نوشته دیگری با نگرانی پرسیده است: نوری زاده ادعا می کرد که مدحی 13سال منبع او بوده اما حالا همین فرد سرباز گمنام رژیم از آب درآمده است. به راستی چرا و با چه انگیزه ای علیرضا نوری زاده وی را برای اولین بار به عنوان مبارز در رسانه ها به مردم معرفی کرد؟ بعد از علیرضا مدحی چه کسان دیگری به تهران خواهند رفت؟ محسن مخملباف و علیرضا نوری زاده و امیرعباس فخرآور و محمدی؟ کدام یک؟ همین نوری زاده و تلویزیون کانال یک بودند که مدحی چماقدار رژیم را تطهیر می کردند و او را به عنوان مبارز و... معرفی می کردند، خود نوری زاده هم از مدتها پیش توسط اربابان مدحی خریداری شده و در زمان شاه هم برای ساواک کار می کرد، نوری زاده عاشق کارکردن برای سرویس های اطلاعاتی است.
این رسانه وابسته به اپوزیسیون پرسیده است: این بابارو چه جوری به ایران برگردانده اند؟ نوری زاده آدم شهرت طلبی است که به هر دست و پازدنی است می خواهد خود را شخص مهمی معرفی کند و این هم سرانجام کارش.
وبلاگ «یار دبستانی» از همکاران شبکه بالاترین نیز این گونه نوشته که؛ آشنایی من با مدحی 7 ماه قبل در یکی از مسنجرها بود. مدحی با کمال صراحت ادعا کرده بود جمهوری اسلامی تا 3 ماه دیگر سقوط خواهد کرد. وقتی این را گفت دیگر مطمئن شدم که کلکی در کار اوست(!)
در این میان بخوانید از امیرفرشاد ابراهیمی که همین چند ماه پیش تهدید کرده بود به ایران بازمی گردد و همه پته اپوزیسیون کلاهبردار را روی آب می ریزد. او اکنون می نویسد؛ بسیاری از همان ابتدا با تردید به سخنان مدحی می نگریستند و بسیاری متعجب از اینکه چطور فردی که به گفته خود از دل نظام آمده، هنوز از گرد راه نرسیده، این چنین مطرح می شود و دربستر حوادث ملتهب قرار گرفته است. اما هرچه بود اکنون وی در تهران است.
ابراهیمی می نویسد: بی شک اولین کسانی که تریبون های اطلاع رسانی خود را آن هم در حد وسیع و گسترده و مداوم در اختیار این فرد معلوم الحال گذاشته و از او یک «قهرمان ملی» و «سردار تواب» ساختند باید پاسخگو باشند. جواب ناامید کردن آنهایی که ساعتها می نشستند پای رادیوها و تلویزیونها و برنامه های هیجانی وی را می دیدند و به سقوط جمهوری اسلامی امیدوار می شدند را چه کسی اکنون باید بدهد؟
بالاترین اضافه کرد: «بله عزیزان بعضی از ما دوباره گول حرفهای بیاساس نوری زاده را خوردیم و به "مدحی اطلاعاتی" اعتماد کردیم.»
بالاترین تأکید کرد: «باز جای خوش حالیش باقیست که کاربرهای بالاترین تمام سعی و تلاش خود را برای نشان دادن واقعیت انجام دادند.»
یکی از کاربران این سایت نیز خطاب به نوری زاده آورده است: «نوریزاده من به شخصه دیگر به هیچ وجه به تو اعتماد نخواهم کرد.»
گفتنی است، سایت بالاترین با اشاره به افشاگری محمد رضا مدحی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مورد اپوزیسیون نوشت: « در آستانه 22 خرداد ماجرای مدحی را بایکوت خبری می کنیم.»
یکی دیگر از کاربران این سایت اضافه کرد: ««ما بچه های جنبش سبز قول می دهیم گندهای خود را بایکوت کنیم.»
گفتنی است محمدرضا مدحی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که پس از برنامه ریزی های دقیق موفق به نفوذ به شبکۀ ضدانقلاب خارج نشین شده و در این نفوذ اطلاعات دقیقی را از نحوۀ عملکرد این شبکه ها، منابع مالی آنان و سرشاخه های ارتباطی آن ها به دست آورد.
مدحی همچنین با برخی مقامات آمریکایی و همچنین نمایندگان سرویسهای جاسوسی انگلیس و فرانسه دیدارهای متعدد داشت و آنها از وی خواسته بودند که با ایجاد ارتباط گسترده با سران فتنه در داخل کشور و جذب نیرو از بدنه دستگاهها و نهادهای مختلف نظام و ایجاد یک شبکه منسجم پروژه دولت در تبعید و براندازی نظام اسلامی را عملیاتی کند.
علیرضا نوری زاده که عنوان پرطمطراق کارشناس رسانه های اپوزیسیون را یدک می کشد و سعی زیادی کرده تا خود را در جمع ضد انقلاب و فتنه سبز به عنوان مغز سیاسی معرفی کند، مدتی قبل با آب و تاب فراوان از پیوستن یکی از فرماندهان اطلاعاتی جمهوری اسلامی به اپوزیسیون خبر داده و دروغ های زیادی را علیه نظام اسلامی به نقل از او منتشر کرد.
ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره ای پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را بازکرد و نامه ی داخل آن را خواند:
امیلی عزیز،
عصر امروز به خانه ی تو می آیم تا تو را ملاقات کنم.
“با عشق، خدا“
امیلی همان طور که با دستهای لرزان نامه را روی میز می گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا می خواهد او را ملاقات کند؟ او که آدم مهمی نبود. در همین فکر ها بود که ناگهان کابینت خالی آشپزخانه را به یاد آورد و با خود گفت: من، که چیزی برای پذیرایی ندارم!
پس نگاهی به کیف پولش انداخت. او فقط ۵ دلار و ۴۰ سنت داشت. با این حال به سمت فروشگاه رفت و یک قرص نان فرانسوی و دو بطری شیر خرید. وقتی از فروشگاه بیرون آمد، برف به شدت در حال بارش بود و او عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر کند. در راه برگشت، زن ومرد فقیری را دید که از سرما می لرزیدند.
مرد فقیر به امیلی گفت: “خانم، ما خانه و پولی نداریم. بسیار سردمان است و گرسنه هستیم. آیا امکان دارد به ما کمکی کنید؟”
امیلی جواب داد: “متاسفم، من دیگر پولی ندارم و این نان ها را هم برای مهمانم خریده ام”
مرد گفت: «بسیار خوب خانم، متشکرم» و بعد دستش را روی شانه های همسرش گذاشت و به حرکت ادامه دادند.
همانطور که مرد و زن فقیر در حال دور شدن بودند، امیلی درد شدیدی را در قلبش احساس کرد. به سرعت دنبال آنها دوید: ” آقا، خانم، خواهش می کنم صبر کنید”
وقتی امیلی به زن و مرد فقیر رسید، سبد غذا را به آنها داد و بعد کتش را در آورد و روی شانه های زن انداخت. مرد از او تشکر کرد وبرایش دعا کرد.
وقتی امیلی به خانه رسید، یک لحظه ناراحت شد چون خدا می خواست به ملاقاتش بیاید و او دیگر چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت. همانطور که در را باز میکرد، پاکت نامه دیگری را روی زمین دید. نامه را برداشت و باز کرد:
امیلی عزیز،
از پذیرایی خوب و کت زیبایت متشکرم،
” با عشق.. خدا”
و هر کسی از یاد خدای رحمان دل بگرداندبرای او شیطانی بگماریم که همنشین اوست(زخرف_٣۶)
نمی خواستم دیگه بنویسم ولی حالا می خوام پس می نویسم
می دونید چیه تازه فهمیدم هیچی نفهمیدم
تازه فهمیدم آدم یه دفعه تو دنیاش گم می شه همه چی رو از یاد می بره
تازه فهمیدم هر چی بالاتر باشی بدتر زمین می خوری
تازه فهمیدم اگه خودش نخواد خودتم بکشی رات نمی ده هی دور می شی
تازه فهمیدم نباید بهش عادت کرد باید هر روز درکش کرد.هر روز یه چیزی ازش فهمید.
تازه فهمیدم خیلی زود می گذره.جا نمونیم.ضرر می کنیم
هر کس ارزش خود را نشناخت بدبخت شد(امام علی)
دوست دارم بازم بگم ولی حوصلتون سر می ره
عشق می گوید به گوشم پست پست
صید بودن خوشتر از صیادی است
در برم ساکن شو و بی خانه باش
دعوی شمعی مکن پروانه باش
امیدوار کننده ترین آیه در قرآن
مسئله امید در فرهنگ اسلامی اهمیت زیادی دارد و قرآن برای تشویق انسان به کارهای شایسته تأکید زیادی بر امید کرده است.آنچه در این باره در قرآن مطرح شده عمدتاً بر روی امید به رحمت و بخشش خداوند متمرکز است. مسأله امید در قرآن در بالاترین سطح ممکن، روزنه ای برای تبدیل وضعیت از "گنه کار" به " بخشیده شده "و تبدیل از کسی که قرار است در دوزخ مجازات شود به کسی که رحمت خدا شامل حالش می شود ،مطرح شده است.
در تفسیر فرات از بشربن شریح نقل شده که می گوید: روزی از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: "امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟"
حضرت فرمود: "اطرافیان شما در این باره چه نظری دارند؟"
گفتم: "آنها معتقدند آیه «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ» (ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف کرده اید از رحمت خدا نا امید نباشید. زمر-53) امیدوار کننده ترین آیه قرآن است."
حضرت فرمود :"اما ما اهل بیت چنین نظری نداریم."
پرسیدم:"پس نظر شما در این مورد چیست؟"
فرمودند: "آیه « وَلَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى» (و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی. ضحی-5) امید بخش ترین آیه قرآن است و منظور از آن شفاعت است."
سپس ادامه دادند: "یکی از دلایل ترجیح این آیه این است که در آیه مورد نظر شما شرط برخورداری از آن رحمت واسعه، توبه و تسلیم و عمل نیک اعلام شده است اما در آیه مربوط به شفاعت ، هیچ قید و شرطی جز رضایت پیامبر مهربانی و رحمت وجود ندارد."
توحید عوام و خواص
«لا اله الا اللّه » توحیدِ عوام است و «لا اله الا هو» توحیدِ خواص مجردِ معنیِ «لا اله الا اللّه » عام است و در آن شریک اند ناقص و کامل و عامی و خاص بلکه جهود و ترسا ... اما «لا هو الا هو» معنیِ لا اله الا اللّه به تمامی در آن مُضمر است لیکن در وی زیادتی است که آن زیادت را جز خواص ندانند و بدان نرسند و بر اندازه ی عقل عوام نیست.
درجاتِ توحید..
ادامه مطلب...